دوران پس از ظهور حضرت مهدى (عليه السلام)، بدونشك، والاترين، شكوفاترين وارجمندترين فصل تاريخ انسانيّت است. دورانى كهوعدههاى خداوند در خلافت مؤمنان و امامت مستضعفان وراثت صالحان عملىمىگردد و جهان با قدرت الهى آخرين پرچمدار عدالت و توحيد، صحنهشكوهمندترين جلوههاى عبادت پروردگار مىشود.
در احاديث مختلفه، گوشههايى از عظمت آن دوران به تصوير كشيده شده است:
1 ـ حاكميت اسلام در سراسر هستى:
امام باقر (عليه السلام) در تفسير اين آيه از قرآن كريم: «و قاتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدّين للّه» مىفرمايد:
«تأويل اين آيه هنوز نيامده است. پس زمانى كه تأويل آن فرا رسد، آنقدراز مشركين كشته مىشوند تا بقيّه، خداى عزّوجلّ را به آيين توحيد پرستشنمايند و هيچ آثارى از شرك باقى نماند، و اين امر در قيام قائم ما، تحققخواهد يافت».
امام صادق (عليه السلام) نيز فرمود: «اذا قام القائم لايبقى أرض اِلاّنودى فيها شهادة أن لا اِله اِلاّ اللّه و أنّ محمداً رسول اللّه».
«زمانى كه حضرت قائم قيام كند، هيچ سرزمينى نمىماند مگر اينكه نداىشهادتين ـ لا اِله اِلاّ اللّه و محمد رسول اللّه ـ در آن طنين اندازد».
امام كاظم (عليه السلام) در تفسير آيه شريفه «يحيى الأرض بعد موتها» با اشاره به قيام حضرت مهدى (عليه السلام) فرمود:
«مراد اين نيست كه خداوند زمين را با باران زنده مىكند، بلكه خداوندمردانى را بر مىانگيزد كه زمين را با احياى عدالت و اقامه حدود الهى زندهمىسازند».
اميرالمؤمنين (عليه السلام) با اشاره به قيام حضرت مهدى (عليه السلام) فرمودند:
«كأنّى أنظر إلى شيعتنا بمسجد الكوفة. و قد ضربوا الفساطيط يعلّمون النّاس القرآن كما أنزل.»
«گويا شيعيان ما اهلبيت را مىبينم كه در مسجد كوفه گرد آمده و خيمههايىزدهاند و در آنها قرآن را آنچنانكه نازل شده است به مردم مىآموزند».
مولا على (عليه السلام) در خطبهاى ديگر، در باره عمل كَردِ حضرت مهدى(عليه السلام) پس از ظهور فرمودند:
«يعطف الهوى على الهدى اذا عطفوا الهدى على الهوى و يعطف الرأى على القرآن اذا عطفوا القرآن على الرأى.»
«آن هنگام كه مردم هدايت را تابع هواى خويش قرار داده باشند، او مىآيد و خواستههاى نفسانى را به تبعيّت از هدايت مىكشاند.
و آن زمان كه مردم قرآن را مطابق نظر و رأى خود توجيه كرده باشند، اومىآيد و رأى و انديشه را به خدمت قرآن مىگيرد و آن را در مطابقت با قرآنشكل مىبخشد».
رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «المهدى من ولدى، تكون لهغيبة. ادا ظهر يملأ الأرض قسطاً وعدلا كما ملئت ظلماً و جوراً.»
«مهدى(عليه السلام) از فرزندان من است. او را غيبتى هست. زمانى كه ظهوركند، زمين را از قسط و عدل پر سازد چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد».
اين حديث و نظاير آن، در كتب شيعه و سنى، از شهرت و تواتر فوق العادهاىبرخودار است. و در اغلب آنها عناوين قسط و عدل در كنارهم آمده است كهيقيناً فرقهايى با يكديگر دارند. مانند اينكه گفتهاند: عدل اعم از قسطاست. قسط فقط رعايت حق ديگران است و عدل، رعايت حق همه چيز و همه كس; قسطفقط در مورد ديگران بكار مىرود و عدل در مورد رابطه انسان باخود، باخدا وبا ديگران; قسط ضد جور است و عدل ضد ظلم.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «اذا قام القائم (عليه السلام) دعا الناس إلى الاسلام جديداً».
«زمانى كه حضرت قائم (عليه السلام) قيام مىكند مردم را مجدّداً به اسلام فرا مىخواند».
دوران پر فراز و نشيب پس از رحلت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) وروى كار آمدن اسلام خلافت، موجبات تحريف و توجيه مبانى اسلامى و معارفدينى را فراهم كرد. و دور ماندن مردم از اهلبيت (عليهم السلام) كهپاسداران حريم اسلام ناب محمّدى بودند، خصوصاً در دوران غيبت طولانى امامزمان(عليه السلام)، چنان فكر و انديشه مسلمين را با حقايق وحى بيگانه كردكه امام صادق (عليه السلام) به دنبال همان فرمايش فوق مىفرمايد:
«او دو باره مردم را به اسلام دعوت مىكند و به امرى هدايت مىكند كه ازميان رفته است و مردم، از مسير آن گمراه شدهاند. همانا حضرت قائم (عليهالسلام)، «مهدى» ناميده شده است به خاطر آنكه به امرى گم شده هدايت مىكندو «قائم» ناميده شد از آن رو كه به «حق» قيام مىكند».
امام باقر(عليه السلام) در باره سيره حضرت مهدى(عليه السلام) فرمود:
«آنچه را پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) انجام داد او نيز انجاممىدهد، بنيانهاى پيشين را در هم مىشكند، چنانكه رسول اللّه(صلى الله عليهوآله وسلم) امر جاهليت را در هم شكست، و او اسلام را دو باره از سرمىگيرد. «و يستأنف الاسلام جديداً».
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «علم بيست و هفت حرف است ـ بيست و هفتقسمت دارد ـ همه معارفى كه پيامبران صلوات اللّه عليهم آوردهاند، دو حرفاست. پس مردم تا امروز بيش از اين دو حرف را نشناختهاند. «فاذا قام قائمناأخرج الخمسة و العشرين حرفاً فبثَّها فى النّاس و ضممّ اليها الحرفين» پسزمانى كه قائم ما قيام كند بيست و پنج حرف ديگر را ظاهر ساخته و با آن دوحرف قبلى ضميمه ساخته و در بين مردم منتشر گرداند».
ابزار دانش اندوزى آنچنان گسترش مىيابد و فراگيرى معارف آنقدر آسانمىشود كه همگان در همه جا به زينت علم و معرفت دست مىيابند و از دانشيكديگر بىنياز مىشوند.
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
«تؤتون الحكمة فى زمانه، حتّى أنّ المرأة لتقضى فى بيتها بكتاب اللّه تعالى و سنّة رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم)».
«در زمان حضرت مهدى (عليه السلام)، به دانش و حكمت دست مىيابيد تا آنجاكه زن در خانهاش، بر اساس كتاب خداى تعالى و سنّت رسولخدا (صلى الله عليهوآله وسلم) قضاوت مىكند».
و اميرالمؤمنين (عليه السلام) در باره دوران پس از ظهور مهدى (عليه السلام)فرمود:
«يُقذف فى قلوبهم العلم، فلايحتاج مؤمن إلى ماعند اخيه من علم».
«دانش در دلهاى مؤمنين انداخته مىشود، در آن زمان مؤمن، نيازى به دانش برادر ايمانى خويش پيدا نمىكند».
امام باقر (عليه السلام) فرمود: «اذا قام قائمنا وضع اللّه يده على رئوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت به احلامهم».
«آن زمان كه قائم ما (عليه السلام) قيام كند، خداوند دستش را بر سربندگان گذارد و بدين وسيله عقول آنان را جمع كند و سامان بخشد و فكر وانديشه آنان را كامل گرداند».
اگر پذيرفته باشيم كه «همه خوبىها را به عقل مىتوان دريافت».(
و «دين انسان به عقل اوست و هر كه عقل ندارد دين ندارد».
و «عقل راهنماى انسان مؤمن است».
و «دين شخص، استقامت نيابد مگر آنكه عقل وى استقامت يابد».
و دين شخص را بايد به ميزان عقل او سنجيد كه «نبايد اسلام كسى شما را به شگفت آورد، مگر زمانى كه كنه و عمق عقل او را در يابيد».
و ارزش عمل خير را بايد به مقدار عقل شخص دريافت كه «مردم كارهاىشايسته مىكنند، امّا پاداش خويش را روز قيامت به قدر عقولشان دريافتمىدارند».
اگر كلام پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را ـ در آنچه نسبت به اهميتعقل و نقش حياتى آن ذكر شد ـ باور داشته باشيم، بهترين رهآورد ظهور حضرتمهدى(عليه السلام)را در همين ويژگى جستجو مىكنيم. از آن رو كه ريشه همهمشكلات ما ـ در نفس ابتلاى به غيبت و در خسارتهايى كه به دنبال غيبتمولايمان دامنگيرمان شده ـ در كم سويى نور عقل، و تيرگى آيينه انديشه صحيحاست.
در زمان او «گوسفند وگرگ» و «گاو و شير» و «انسان و مار» به امنيت مىرسنداز صحف ادريس (عليه السلام) نقل شده:
«در زمان خروج قائم آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم)امنيت به زمينبخشيده مىشود، ضرر رسانيدن و ترس از يكديگر از بين مىرود. درندگان وحيوانات اهلى بين مردم زندگى مىكنند و برخى از آنان برخى ديگر را آزارنمىرسانند».
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: «تمشى المرئة بين العراق و الشاملاتضع قدميها اِلاّ على النبات و على رأسها زينتها. لايهيجها سبعولاتخافه».
«در دولت حضرت مهدى (عليه السلام) زنى بين عراق و شام راه مىپيمايد درحالى كه گامش را ـ از كثرت آبادانى زمين ـ جز بر سبزه و گياه نمىنهد. و بااينكه زينت و زيور خويش را بر سر و چهره دارد هيچ درندهاى به او حملهنمىكند و آن زن ـ در اثر اطمينان به امنيّت موجود ـ ترسى به دل راهنمىدهد».
اميرالمؤمنين (عليه السلام) از رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) مىپرسد: آيا مهدى (عليه السلام)از بين ما، خاندان محمد (صلى الله عليهوآله وسلم) است يا از غير ماست؟ رسولخدا مىفرمايد:
«نه; بلكه از بين ماست. خداوند دين را به او خاتمه مىبخشد چنانكه به ماآغاز فرمود. و مردم به وسيله او از فتنهها رهايى مىيابند چنانكه به وسيلهما از شرك نجات يافتند. و خداوند به وسيله او بعد از دشمنى و فتنه، الفتبرادرانه ايجاد مىكند چنانكه بوسيله ما بعد از دشمنى شرك، الفت در دينايجاد فرمود.»
و اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: «و يؤلّف به بين القلوب المختلفه».
«و خداوند به وسيله حضرت مهدى (عليه السلام) بين دلهاى مخالف، الفت و دوستى ايجاد مىكند».
و در حديثى ديگر فرمود: «لوقد قام قائمنا، لأنزلت السماء قطرها ولأخرجت الأرض نباتها و اذهبت الشحناء من قلوب العباد».
«اگر قائم ما قيام نمايد، آسمان، بارانش را نازل كند و زمين، گياهانش را بروياند و كينه و دشمنى و ستيزهجويى از دلهاى بندگان برود».
امام صادق(عليه السلام) در بيان حال مردم پس از ظهور مهدى(عليه السلام)فرمود:
«و لا يعصون اللّه عزّوجلّ فى ارضه»در زمين به نافرمانى خدا نمىپردازند.
نظرات شما عزیزان: